16.ذکر سُفیان ثوری،قدّس الله روحه
آن تاج دین و دیانت،آن شمع زهد و هدایت،آن عُلما را شیخ و پادشاه،آن قدما را حاجب درگاه،آن قطب حرکت دَوری،امام عالِم،سفیان ثوری-رحمۀ الله علیه.
و گفتی:ای اصحاب حدیث!زکوۀ حدیث بدهید! گفتند:حدیث را زکوۀ چیست؟ گفت:آن که از دویست حدیث به پنج حدیث کار کنید.
و گفت:پرهیز کردن بر عمل سخت تر است از عمل،و بسی بوَد که مرد عملی نیک می کند تا وقتی که آن را در دیوانِ علانیه نویسند؛پس،بعد از آن چندان بدان فخر کند و چندان باز گوید که آن را در دیوان ریا نویسند.
و گفت:خُلقِ حَسَنِ آدمی،خشم خدای بنشاند.
17.ذکر شقیق بلخی،رحمۀ الله علیه
آن متوکل ابرار،آن متصرف اسرا،آن رکن محترم،آن قبله محتشم،آن دلاور اهل طریق،ابوعلی شقیق-رحمۀ الله علیه.
و گفت:هلاک مرد در سه چیز است؛گناه می کند به امید توبه،و توبه نکند به امید زندگانی،و توبه ناکرده می ماند به امید رحمت،پس چنین کس هرگز توبه نکند.
18.ذکر امام ابو حنیفه،رضی الله عنه
آن چراغ شرع و ملت،آن شمع دین و دولت،آن نُعمان حقایق،آن عُمان جواهر معانی و دقایق،آن عارف عالم صوفی،امام جهان،ابوحنیفه کوفی-رضی الله عنه.
نقل است که او را بر کسی مالی بود،در محلّت آن شخص شاگردی از آنِ امام وفات کرد.امام به نماز او رفت،آفتابی عظیم بود،و در آن جا هیچ سایه نبود الا دیواری که از آنِ آن مرد بود که مال به امام می بایست داد.مردمان گفتند:در این سایه ساعتی بنشین!
گفت:مرا بر صاحب این دیوار مالی است،روا نباشد که از دیوار او تمتّعی به من رسد که پیغمبر فرموده است:«کُلُّ قَرضٍ جَرَّ مَنفَعَۀً فَهُو رِبوا» اگر منفعتی گیرم ربا باشد.
نقل است که روزی می گذشت،کودکی را دید که در گِل مانده بود. گفت:گوش دار تا نیفتی! کودک گفت:افتادن من سهل است،اگر بیفتم تنها باشم؛اما تو گوش دار!که اگر پای تو بلغزد همه مسلمانان که از پس تو در آیند بلغزند،و برخاستن همه دشوار بوَد.
19.ذکر امام شافعی،رضی الله عنه
آن سلطان شریعت و طریقت،آن برهان محبت و حقیقت،آن مفتی اسرار الهی،آن مهدی اطوار نامتناهی،آن وارث و ابن عمّ نبی،وَتَدِ عالم،شافعی مطلّبی-رضی الله عنه.
و گفت:من بنده کسیَم که مرا یک حرف از آداب،تعلیم کرده است.
وقتی یکی او را گفت:مرا پندی ده! گفت:چندان غبطت بَر بر زندگان که بر مردگان می بری؛یعنی هرگز نگویی دریغا که من نیز چندان سیم جمع نکردم که او کرد و بگذاشت به حسرت.بلکه غبطت بر آن بری که چندان طاعت که او کرد،باری من کردمی!دیگر هیچ کس بر مرده حسد نَبَرد،بر زنده باید که نَبَرد،که این زنده نیز زود خواهد مرد.
20.ذکر امام احمد حنبل،قدّس الله روحه
آن امام دین و سنت،آن مقتدای مذهب و ملت،آن جهان درایت و عمل،آن مکان کفایت بی بدل،آن صاحب تَبَع زمانه،آن صاحب ورع یگانه،آن سنّی آخر و اول،امامِ به حقّ،احمد حنبل-رضی الله عنه.
و گفت:از خدای-تعالی-درخواستم تا دری از خوف بر من بگشاد تا چنان شدم که بیم آن بود که خرد من زایل شود.دعا کردم،گفتم:الهی!تقرّب به چه چیز فاضل تر؟ گفت:به کلام من،قرآن.
گفتند:زهد چیست؟ گفت:زهد سه است؛ترک حرام،و این زهد عوام است؛و ترک افزونی از حلال،و این زهد خواص است؛و ترک هر چه تو را از حق مشغول کند،و این زهد عارفان است.
باز هم زیبا و با معنی.خیلی قشنگه.
ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺒﺎ
ﺑﺎ ﺁﺭﺯﻭﻱ ~ﻳﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﻓﻀﺎﻳﻞ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ.
خییلی خوب و زیبا:))