تی تی کوچولو برای حمایت از کودکان سرطانی به سفر می رود!

مدتی است که در سطح شهر بندرعباس شاهد اجرای برنامه های خیرخواهانه ی قابل توجهی در حمایت از کودکان سرطانی هستیم. برنامه هایی شایسته همچون برپایی بازارچه مواد غذایی و خوراکی های خانگی گرفته تا اجرای کنسرت های موسیقی. در تازه ترین حرکت از این سری برنامه ها،تئاتری عروسکی تحت عنوان «سفر تی تی کوچولو» از سی ام مهرماه لغایت دوم آبانماه در سه شب و هر شب در دو سئانس ساعت 17 و ساعت 19،در فرهنگسرای طوبی به روی صحنه خواهد رفت.

فکر می کنم «سفر تی تی کوچولو» اولین اثر گروه کلودنگ است و اعضایش قصد دارند عواید حاصل از فروش بلیط آن را با همکاری مؤسسه حمایت از کودکان سرطانی خلیج فارس در اختیار این دلبندان بیمار قرار دهند. مبلغ تعیین شده برای هر قطعه بلیط 5هزار تومان است که علاقمندان می توانند ضمن سهیم شدنشان در این اقدام خیرخواهانه از دیدن این اثر نمایشی نیز لذت ببرند.عزیزان علاقمند می توانند جهت پیش خرید بلیط و یا دریافت اطلاعات بیشتر با شماره تلفن 09383827632 تماس بگیرند.


طراح پوستر: ؟؟؟

مهر بیادماندنی!

«سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند / پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند»

دقیقن چهار سال از آخرین شب کنسرت پاییزه استاد شجریان در مهرماه سال 1387 می گذرد.سلسله کنسرت هایی که متأسفانه با توجه به شرایط بوجود آمده برای ایشان از جمله آخرین اجراهای ایشان در ایران به حساب می آید.(البته فکر کنم دقیقن آخرین اجرای ایشان یک هفته بعد از آن و در آخرین شب جشن موسیقی بود)آن شب این توفیق نصیبم شد که یکی از حاضرین در سالن تالار وزارت کشور باشم و از نزدیک غرق در لذت صدای ملکوتی ایشان گردم.

هیچ وقت یادم نمی رود روزی که پس از تلاش بسیار و قطع و وصل شدن های متداوم اینترنت و شلوغ بودن درگاه پرداخت الکترونیکی بانک ها،بالاخره موفق به تهیه بلیط کنسرت شدم.روزی که پس از عدم موفقیتم طی سال های گذشته اش بنا به دلایل متعدد از جمله هم زمان شدن با ایام امتحانات دانشگاه،گیر نیامدن بلیط کنسرت،جا ماندن از تمامی راه های ارتباطی شهرهای محل برگزاری کنسرت و... توانستم به بلیط برسم.چه استرس و هیجان وصف ناپذیری بود هنگامی که خودم از محل کار و بهمن-یکی از بهترین دوستانم-از کافی نت در تلاش بودیم تا بتوانیم بلیط رزرو کنیم و وقتی بهمن خبر داد موفق شده،آن هم چه موفقیتی! بهترین جای ممکن که پیش فروش می شد،ردیف 7 صندلی 14،15،16 را به دست آورده ایم،چقدر خوشحال شدم.

هرگز فراموش نخواهم کرد چهره متعجب و حرف های دو ایرانگرد محجوب و دوست داشتنی همسفرمان که تعجبشان از این بود که دو جوان به سن و سالِ من و بهمن،در یک سفر پنج روزه که عملن چهار روزش را در راه خواهیم گذراند(!) به تهران می رویم فقط و فقط به خاطر تماشای کنسرت استاد شجریان.

همیشه در خاطرم خواهد ماند روزی که با بهمن پرسان پرسان در تهران آدرس شرکت دل آواز را یافتیم و اصل بلیط هایمان را از آنجا تحویل گرفتیم.چه دلنشین روزی بود.

هیچ گاه از یاد نخواهم برد زمانی که چراغ های سالن خاموش شدند،اعضای گروه شیدا در میان تشویق ایستاده و پرشور حضار بر روی صحنه قرار گرفتند.هنگامی که استاد محمدرضا شجریان به روی صحنه آمد،جاودانه ترین تصویر آن سفر در ذهنم نقش بست.با دیدنش حسی عجیب سر تا پای وجودم را فرا گرفت؛حسی که نمی توانم به خوبی توصیفش کنم،همین بس که لرزشی زلزله گونه بود که دیگر پس از آن شب هیچ گاه تکرار نشد.حتی با حضور در کنسرت بزرگانی چون شهرام ناظری،حسین علیزاده و همایون! اما خاطره این حس غریب هر بار و با شنیدن صدای جاودانه اش بار دیگر برایم زنده می شود و هر چند لذت آن حس تکرار ناشدنی را ندارد ولی باز هم مرا در اوج لذت فرو می برد.

پس از آن هر سال و با نزدیک شدن به بیست و دومین روز از ماه مهر،با یادآوری آن شب خاطره انگیز و بسیار بیادماندنی حسرت این را می خورم که نکند این آخرین دیدارم با او بوده باشد.حیف که قدر یزرگانمان را نمی دانیم،افسوس و دوصد افسوس...

 

پ.ن1: اکنون که دارم این مطلب را به اشتراک می گذارم به یاد 22مهر1387،گوش سپرده ام به تصنیف «رندان مست». تصنیفی که برای اولین بار در آن سلسله کنسرت ها با آهنگسازی مجید درخشانی بر روی شعری از مولانا به اجرا درآمد.و چه حس خوبی دارم هم اینک...

پ.ن2: 20مهر روز بزرگداشت حافظ بود؛سرخط نوشتار بیتی است از این شاعر بزرگ که با طنین صدای استاد شجریان الفتی عجیب دارد.همیشه خداوند را برای خلقت این دو عزیز سپاس می گویم!!

 





منبع عکس ها: خبرگزاری مهر

تذکرة الاولیاء-انتخاب دهم

46.ذکر ابوالحسین نوری،قدّس الله روحه العزیز

آن مجذوب وحدت،آن مسلوب عزت،آن قبلة انوار،آن نقطة اسرار،آن خویشتن کشته در درد دوری،لطیف عالم،ابوالحسین نوری-رحمه الله علیه.

نقل است که نوری با یکی نشسته بود و هر دو زار می گریستند.چون آن کس برفت،نوری روی به یاران کرد و گفت:دانستید که آن شخص که بود؟ گفتند:نه. گفت:ابلیس بود،حکایتِ خدماتِ خود می کرد و افسانة روزگار خود می گفت،و از درد فراق می نالید و چنان که دیدیت می گریست.من نیز می گریستم!


47.ذکر بوعثمان حیری،قدّس الله روحه العزیز

آن حاضر اسرار طریقت،آن ناظر انوار حقیقت،آن ادب یافتة عَتَبة عبودیت،آن جگر سوخته جذبه ربوبیت،آن سَبَق برده در مریدی و پیری،قطب وقت،عثمان حیری-رحمه الله علیه.

و گفت:صبر کردن بر طاعت تا فوت نشود،از تو طاعت بوَد؛و صبر کردن از معصیت تا نجات یابی از اصرار بر معصیت،هم طاعت بوَد.


48.ذکر ابوعبدالله بن الجَلا،قدّس الله روحه العزیز

آن سفینه بحر دیانت،آن سُـکَینه اهل متانت،آن بدرقه مقامات،آن آینه کرامات،آن آفتاب فلک رضا،ابوعبدالله بن الجلا-رحمه الله علیه.

و گفت:تقوا شُکر معرفت است،و تواضع شُکر عزّ،و صبر شُکر مصیبت.


49.ذکر ابومحمد رُوَیم،قدّس الله روحه العزیز

آن صفی پرده شناخت،آن ولی قبّه نواخت،آن زنده بی زلل،آن باذِل بی بَدَل،آن آفتاب بی غَیم،ابومحمد رویم-رحمه الله علیه.

و گفت:خدای چون تو را گفتار و کردار روزی کند،و آن گاه گفتارت باز ستاند و کردار بر تو بگذارد،نعمتی بوَد؛و چون کردار باز ستاند و گفتار بگذارد،مصیبتی بوَد؛و چون هر دو باز ستاند آفتی بوَد.


50.ذکر ابن عطا،قدّس الله روحه العزیز

آن قطب عالم روحانی،آن معدن حکمت ربّانی،آن ساکن کعبه سبحانی،آن گوهر وفا،امام المشایخ،ابن عطا-رحمه الله علیه.

و گفت:هر که را از ادب محروم گردانید،از همة خیراتش محروم گردانید.