راهی برای کمک به درمان علی رستمی

همانگونه که در یادداشت قبلی اشاره شد،«علی رستمی» بازیگر خوب سینما و تئاتر با بیماری سرطان درگیر است و نیازمند کمک در بخش مالی است. پس بیاییم با اهدای مبلغی در حد توان برای درمانش به این دوست کمک کنیم.


شماره کارت 4341-5005-53200-6273 سامی حزنی برای اهدا کمک هایمان اعلام شده است.


«بیاییم فرصت بزرگ احیای یک زندگی را از دست ندهیم». 

همه با هم برای کمک به درمان یک هنرمند

ایسا صادقی:

«کمتر پیش می آید در مورد دیگران بنویسم.اما اینبار فرق میکند.علی رستمی را حتمن دوستان تئاتری هرمزگانی به خوبی میشناسند.نخستین باری که شنیدم به سرطان مبتلا شده،خشکم زد.اما انگار خود علی خشکش نزده بود.چند سالی است که میجنگد با این همخانه ناخوانده اش.چندی پیش دیدمش.انگار نبود.گفت چند ماه دیگر عمل مغز استخوان دارد و اینکه معلوم نیست دوام بیاورد یا نه؟.فکر کردم شاید اینبار خشکش زده از سرطان.گفتم:فقط قوی باش.نگاهم کرد و گفت:پول.... 20 میلیون. و باز هم من خشکم زد.مثلن خواستم راهنمایی کنم گفتم: به ارشاد یه سری بزن.حتمن کمکت میکنن. و علی گفت که به ارشاد سری زده ولی... حرفش را قاپیدم و گفتم:خب، صدا و سیما...کمیته امداد... استانداری... فرمانداری...نماینده های مجلس ...؟

پوزخندی زد و با چشمانی که زمین را دوخت میزد از من دور شد.فهمیدم  این سرطان نیست که علی بخاطرش خشکش زده. بلکه قیمت این سرطان،علی را خشکانده.

برای نخستین بار بود که آرزو کردم آی کاش... ای کاش... من هم پولم از پارومیلغزید به همه جا...

ای کاش...»     //    منبع: (++)    //    پیشنهاد احسان: اگر حدود هزار نفر علاقه مند به کمک خیریه بتوانند نفری 20000 هزار تومان کمک کنند هزینه درمان این هنرمند خوب هرمزگانی تامین خواهد شد.  (++)



یادداشتی از حمزه سلیم پور بر فیلم ماد

منبع: جستجو در گوگل


ماد

آیا ماد با اسطوره آدم و حوا مرتبط است و آیا این جزیره به نوعی بهشت است؟

به گمان من به استناد نشانه های واضح آری .

مار چه به لحاظ پیش برنده داستان و عنصری روایی و چه نشانه ایی معنایی نقش پررنگی دارد.

 وجزیره انگار تجسم ان همه سال تک افتادگی ماد است .

ماد اعتقادی غریب به پیراهن خود دارد می گوید که در داخل استین پیراهن چشم گرگ دوخته شده و این پیراهن بیش تر از اسلحه از او محافظت می کند. حاظر می شود اسلحه را با نک معامله  کند ولی پیراهن را نگه می دارد . فقط یک بار می بینیم که او در اوج نا امیدی از جونیپر پیراهن خود را در اورده است و حتی شب  اتشی بزرگ افروخته انگار که از همه چیز خسته شده ولی چون  توان خروج از جزیره را ندارد می خواهد از این طریق ( آتش و بیرون آوردن پیراهن) خود را تسلیم کند. ولی از ان جا که ماد خود به این جزیره امده خودش هم باید آن را ترک کند.و در پایان ماد را می بینیم که در کنار تام رها از جزیره و بدون پیراهن بر قایق ایستاده.

 ماد با نیش مار و با عاشق شدن به جزیره ای وارد می شود که هم بهشت است و هم دوزخ ودر نهایت با نیش ماری دیگر است که او از جزیره خارج می شود.

 

الیس

اگر سفر ماد سفربرخورد با عشق است سفر الیس سفر برخورد با واقعیت است.

ولی از ان جا که الیس در دنیای واقعیات زندگی می کند ترک های این دنیا کم کم خود را به رخ می کشند . تام  ماد را ادمی عوضی  می نامد و جونیپر می گوید ماد دروغگویی مادر زاد است . می پرل بعد مدت کوتاهی الیس را رها می کند

در تصور الیس ( و ماد )اگر او عاشق کسی باشد پس طرف مقابل هم باید به این عشق پاسخ دهد ولی او زود در می یابد که این گونه نیست که گاهی عشق همان گونه که پدرش گفته بود می تواند بسیار متزلزل و ناپایدار باشد.

اگر ماد با نیش مار به برزخ عشق وارد می شود وسالها در جزیره خود تک وتنها و به دور از واقعیات به سر می برد  الیس با مارگزیدگی خیلی زود این مرحله را پشت سر می گذارد و در روشنایی واقعیت (هر چند تلخ) می ایستد .او همچنان در پی عشق خواهد بود هر چند اینک می داند که عشق هم مثل باقی چیزهای این زندگی کامل نیست .مثل خانواده خودش و جدایی پدر و مادرش.



*** برای خواندن کل یادداشت اینجــــــــا را کلیک کنید ***