این چند روز...

نکاتی که در این چند روز دوری ام از فضای مجازی یادداشت کرده بودم تا پس از برقراری دوباره ارتباطم آن ها را به اشتراک بگذارم کم نبودند،ولی مهمترین آن ها را در پایین آورده ام:
  • یکشنبه گذشته چهارمین جلسه کانون فیلم،با پخش فیلم مستند "گمشده ها" همراه بود.فیلمی که هرچه بیشتر به آن فکر می کنم،بیشتر به این نتیجه می رسم که حرفی برای گفتن نداشت. فیلمی شلوغ و بی هدف! فیلم داستان پیدا کردن شخصی پیکری نام بود که در سال 1358 و در فیلم مستند "تازه نفس ها،ساخته کیانوش عیاری" حضور داشت. در این جستجو آقای عیاری نیز همراه کارگردان فیلم حضور داشت که اگر بخواهیم آقای عیاری و گوشه هایی از مستندش که در "گمشده ها" ارائه شده بودند را از فیلم خارج کنیم که دیگر باید فاتحه فیلم را خواند!!
  • کاروان ورزشی ایران در بازی های المپیک 2012 لندن،تا اینجای کار عملکرد بسیار خوبی داشته است. ولی متأسفانه اظهارات بعضی از مسئولین(!) شیرینی این پیروزی ها را به تلخی تبدیل می کنند. لحظاتی پیش شاهد ارتباط تلفنی شبکه ورزش با محمود فرج زاده،مدیر روابط عمومی فدراسیون بوکس بودم؛فرار از مسئولیت بارزترین نکته این مصاحبه تلفنی بود.اپیدمی ای که با کمال تأسف در بین مسئولین به وفور یافت می شود. آقای مسئول حتی به خود زحمت نداده بودند که مسابقه نماینده کشورمان را در ساعت 2:15 دقیقه بامداد تماشا کنند و شبکه ورزش مجبور شده بود قبل از تماس تلفنی با ایشان تکرار مسابقه بامداد امروز را پخش کند تا جناب آقا حداقل مبارزه را ببینند!! اما عجیب تر از همه این ها پاسخ فرج زاده به سؤال مجری بود.وقتی مجری این سؤال را مطرح کرد که پس از حذف ناعادلانه علی مظاهری و دست ندادن او با داور مسابقه اعلام شد دیگر حق اعتراض نداریم ولی این بار که قضاوت به دور از عدالت داور باعث حذف احسان روزبهانی شد و با وجود دست دادن روزبهانی با داور آیا اعتراضی از سوی مسئولین ما انجام شده است یا خیر؛جناب آقا با پیش کشیدن بحث نداشتن اعتبار کافی برای برگزاری اردوهای مناسب قبل از شروع بازی ها برای ملی پوشان و از همه جالب تر ناداوری های رخ داده در کشتی فرنگی(!!!!) سعی در فرار از پاسخ دادن به این سؤال را داشت که وقتی با اصرار مجری-بیچاره مجری از شدت خشم قرمز شده بود-مواجه شد بیان داشت هنوز ارتباطی با اعضای اعزامی به لندن برقرار نکرده و در جریان هیچ چیز نیست.آخر این هم شد مسئول روابط عمومی؟؟!
  • در این مدت توفیق اجباری قطعی اینترنتم،از فرصت استفاده کردم و خواندن تذکره الاولیاء عطار-براساس نسخه مصحح نیکلسن-را چند روزی زودتر از موعد شروع کردم. در کل از خواندن نثرهای قدیم و کلاسیک لذت می برم گرچه سرعت مطالعه و درک مطالب این نوع نوشته ها هنوز تا حدودی برایم به کندی صورت می گیرد. از ذکر هر شخصیت نکاتی را که در هنگام خواندنشان با توجه به حس و حال درونی ام در آن موقع،برایم جالب بوده را یادداشت کرده ام که تصمیم دارم طی چند روز آینده و در چند قسمت در این فضا منتشرشان کنم.
  • چهاردهمین شماره ماهنامه هنر و ادبیات تجربه،از چند روز پیش روی پیشخوان دکه های مطبوعاتی سطح شهر در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است. نکته ای که به جذابیت این شماره برای نگارنده افزوده،چاپ ترجمه ای است از دوست خوبم مهندس مسعود منصوری درباره فیلم "روزی روزگاری در آناتولی" که در صفحه 130 این ماهنامه آمده است. می توانید بخشی از این ترجمه را در اینجا بخوانید.
نظرات 4 + ارسال نظر
احسان ن جمعه 20 مرداد 1391 ساعت 08:55 http://RADIOEHSAN.BLOGSKY.COM

مم نون ادریس جان.
بابت مثر قدیم, کاش می شد جایی جمع شد و ب صورت گروهی مطالعه کرد (بیشتر این متون, ظرفیت بحث شدن را دارند)

آره ظرفیت بالایی دارن.
ممنون که سر زدی...

رسول جمعه 20 مرداد 1391 ساعت 16:51 http://tadbirkavir.blogsky.com

همیشه پشتکار و حوصله شما برای من ستودنی ست.
کاش من هم نکته سنجی و ریز بینی شما را داشتم با این وجود اگر ردی از ما در وب لاگ خود نمی یابید حمل بر بی ادبی یا کم محلی نگذارید

این چه حرفیه رسول جان.خجالتمون میدی
با رد و بی رد عزیزی

ﺳﺎﻗﻲ شنبه 21 مرداد 1391 ساعت 02:28

ﺗﻮ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻣﺎ ﺍﮔﻪ ﻫﺮﮐﻲ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﻻﻥ ﺩﻧﻴﺎﻣﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﻧﺒﻮﺩ...
ﻓﮑﺮﺷﻮ ﺑﮑﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻬﻤﻲ ﻭ ﺑﻲ ﺧﻴﺎﻟﻲ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﻦ ﺫﻳﺮﺑﻂ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﺪ، ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺟﺎﻱ ﺑﺴﻲ ﺗﺎﺳﻒ

دقیقا مشکل ما همینه که هیچکی سر جای خودش نیست

صدای سکوت شنبه 21 مرداد 1391 ساعت 21:42 http://biabane.blogfa.com

فیلم را ندیدم ولی بحث پیدا کردن، بحث عمیقی است.
شاید دنیایی علامت تعجب بگذاریم کافی نباشد برای درک بعضیها..
آفرین که میخونی، منم دارم دل تاریکی رو مرور میکنم.
ترجمه واقعا مسوولیت سنگینیه،خسته نباشن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد