عطسه های شهاب

دیشب موضوعی که باعث نگارش پست قبلیم شد تمرکزم رو واسه نوشتن در مورد اختتامیه نمایشگاه شهاب از بین برد.

شهاب رو با وبلاگش شناختم و جنشواره عکس و فیلم اردیبهشت اولین دیدارمون بود.جوانی خلاق،باهوش و در عین حال زیرک  نمایشگاهشم تموم ویژگی های خودش رو داشت و به طرز عجیبی در انتقال یک حس خوشایند موفق بود. دیروز صحبت های زیادی راجع به نمایشگاه شد ولی تقریبن همه حاضرین در بحث در مورد دریافت حسی شون متفق القول بودند،حسی زلال و بی پیرایه.گرچه برخی دوستان تلاش میکردن از شیطنت های شهاب در لایه های زیرین آثارش حرف بزنن و بقیه رو هم با خودشون هم عقیده کنن،یا از دام و تکنیکش برای اثر بخشی بر خوانش مخاطب صحبت به میون اومد ولی من شخصن نه تنها موافق ورود به این بخش نبودم بلکه خوشایندترم بود که در همون تن پوش رویی بمونم و از فضای نمایشگاه و آثار لذت ببرم. به نظر من برای هر اثر هنری به اندازه مخاطبینش خوانش،استنباط،تأویل-یا هرچیز دیگه ای که اسمش رو گذاشت-می تونه وجود داشته باشه که این خوانش ها می تونن با ایده اولیه صاحب اثر در یک راستا باشن یا نباشن.و به همین دلیل با الصاق نوشته آخرش به دیوار و تآکیدش به دوباره دیدن تا حدودی مخالف بودم یعنی بهتر می بود که نباشه ولی بودنش هم ضربه ای به روند کلی نمایشگاه وارد نکرد چون حداقل من به شخصه-و شاید اکثر بازدیدکنندگان-تحت تآثیر حس خوبش قرار گرفتم و وارد جزئیات بیشتر نشدم و اجازه ندادم این جزئیات مانعی باشه در مقابل انتقال اون حس خوب.

جان کلام اینکه شهاب نمایشگاه موفقی داشت و اقدام ساختار شکنانه اش بسیار قابل تحسینه.اما ترس من از اینه که فقط باید شهاب آبروشن باشی تا بتونی به این موفقیت برسی! منتظر اقددامات بعدی هنرمندان استان خواهیم ماند،به امید فرداهایی سرشار از موفقیت...

انسان

در عجبم! یعنی آدمیزاد باید تا چه مرحله ای از پستی برسه که نشانه مردانگیش پا زدن به فتاده باشه؟

اونم چه افتاده ای... یکی از نزدیکان و اعضا خونوادت... یک زن...

چرا تو این شرایط بدش بجای اینکه عصای دستش باشی در حکم بولدزری براش؟ چــــــرا؟ آخه دردت چیــــه؟

دریغ و افسوس از یک جو معرفت.

...

خب.بالاخره وبلاگ دار شدم ولی هنوز راه زیادی پیش رومه تا بشم یه وبلاگ نویس!

نمی خواستم تو این مقطع شروع کنم چون چند وقته اصلا تو حس نوشتن نیستم ولی حالا که شروع شده پس ادامه ش میدم...


امروز اختتامیه نمایشگاه عکس های شهاب آبروشن در نگارخانه کورش گرمساری فرهنگسرای طوبی برگزار می شه. نمایشگاهی که به قول خودش عطسه هایی از یک تلفن همراهند. سی و یک قطعه عکس که همگی با دوربین موبایل ثبت شدن.کلن حس خوبی داره و حال آدم رو عوض می کنه. امروزم از اون روزاست که نیاز دارم حال عوض شه! پس یه سر دیگه به دیدنشون میرم.